قصه من و غم تو قصه گل و تگرگه
ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه
ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده من
همیشه میون قاب خالیه درهای بسته
طرح اندام قشنگت پاک و رویائی نشسته
کاش میشد چشام ببینن طرح اندام تو داره
زنده میشه جون میگیره پا توی اتاق میذاره
کاش میشد صدای پاهات بپیچه تو گوش دالون
طرف دالون بگرده سر آفتابگردونامون
کاش میشد دوباره باغچه پر گلهای تو باشه
غنچه سفید مریم با نوازش تو واشه
کاش میشد اما نمیشه،نمیشه بیای دوباره
نمیشه دستات تو گلدون،گلای مریم بذاره
این مرام روزگاره.........
:: بازدید از این مطلب : 590
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19